وعده های خیلی خیلی انتخاباتی! (بسته شماره 2)
عبدالخالق عبدالهی: با اینکه بسته اول "وعده های خیلی خیلی انتخاباتی" بسیار مورد استقبال قرار گرفت حتی شنیدم در برنامه پیک بامدادی رادیو سراسری بعد از اخبار ساعت 8 صبح نیز بخشهایی از آن بازخوانی شده است اما الحمدالله بعضی از کاندیداهایی که با دادن وعده های جورواجور خوراک این یادداشتها را تامین می کردند و مشتری پروپا قرص ما یا به قول معروف....
آفتا بآبپخش:عبدالخالق عبدالهی: با اینکه بسته اول "وعده های خیلی خیلی انتخاباتی" بسیار مورد استقبال قرار گرفت حتی شنیدم در برنامه پیک بامدادی رادیو سراسری بعد از اخبار ساعت 8 صبح نیز بخشهایی از آن بازخوانی شده است اما الحمدالله بعضی از کاندیداهایی که با دادن وعده های جورواجور خوراک این یادداشتها را تامین می کردند و مشتری پروپا قرص ما یا به قول معروف "امیل" ما بوده اند با نزدیک شدن به زمان تائید صلاحیتها، ظاهرا فتیله را کمی پائین کشیده و این هفته کمتر قول و وعده های آنچنانی داده اند؛ امیدوارم این روند کاهشی همچنان ادامه یابد حتی اگر هیچ سوژه ای برای نوشتن ما باقی نماند. و اما بسته این هفته:
1- یکی از کاندیداهای حوزه بوشهر به اهالی یکی از روستاهای کنار جاده بوشهر – برازجان وعده داده چنانچه به او رای دهند و به مجلس برود روی اتوبان ، پل عابر پیاده ی شیشه ای احداث می کند لابد برای اینکه اهالی هنگام رد شدن روی پل دلشان نگیرد و حسابی صفا کنند.
2– کاندیدای محترمی در یکی از بخشهای دشتستان به اهالی آنجا قول داده بود برایشان فرمانداری ویژه ایجاد خواهد نمود. این کاندیدا چند روز بعد در یک جلسه خانگی در یک بخش دیگر نیز همین قول فرمانداری ویژه را به اهالی می دهد غافل از اینکه یکی از افراد حاضر در جلسه ، هفته قبل نیز در جلسه ای که ایشان قول داده بود حضور داشته، نتیجه؟ اعتراض و جر و بحث آن شخص و لابد توجیه کاندیدا و خلاصه اینکه جلسه تبلیغاتی کاندیدا حسینقلی خانی شد و بهم خورد!
3 – می گویند کاندیدای یکی از حوزه های غیر از دشتستان تعداد زیادی کارت هدیه در جیب دارد و هر جا می رود به تناسب شان و منزلت و اعتبار رای دهندگان به جای نقل و نبات، کارت هدیه پخش می کند.
4 – بنده خدایی خانه اش در حاشیه دره در یکی از محلات برازجان قرار دارد و بعضی زمستانها که بارندگی زیاد است آب بالا می آید و خساراتی به او وارد می کند و پس از مدتها نامه نگاری و عجز و لابه به مسئولین ، هنوز نتواسته برای این معضل چاره ای پیدا کند. ظاهرا یکی از کاندیداهای محترم که از موضوع مطلع شده به او قول داده آستین بالا می زند و قبل از انتخابات دیواره 10 متری دره را شخصا سنگ چینی می کند به شرطی که صاحبخانه یک جلسه تبلیغاتی در خانه خود برای این کاندیدای محترم جور کند. (کاش همه وعده ها اینطوری بود، واقعا چقدر بعضی ها کم توقع و گنجشک روزی هستند)
5 – وعده آخر اینکه یکی از کاندیداها که برای رسیدن به صندلی بهارستان جوش و جلای زیادی می زند در اقدامی کاملا خودجوش اقدام به توزیع روغن نباتی مجانی در میان مردم محلات پائین شهر نموده است تا خلق الله را نمک گیر کند ظاهرا به همین دلیل است که این کاندیدای محترم خودش به "آقای روغنی" و ستادش نیز به "ستاد چرب و چیلی" معروف شده است.
اتحادخبر*
و یک موضوع دیگر که البته وعده انتخاباتی محسوب نمی شود اما می توان آن را نوعی ابتکار و شگرد انتخاباتی نام نهاد این است که یکی از کاندیداهای دشتستان در اقدامی بی سابقه مادرش را به مراسم زنانه فاتحه در حسینیه ها می فرستد و بعد از ده دقیقه هنوز پیرزن ننشسته و جایش گرم نشده، پیغام می فرستد از بلند گوی مسجد او را به عنوان "مادر کاندیدا" صدا بزنند که تبلیغی برایش شود و به قول خودش "اسمش سر زبانها بیفتد". اینطوری : "مامان آقای ... کاندیدای محترم دوره دهم مجلس شورای اسلامی لطفا تشریف ببرند دَمِ مسجد آقا پسرشون منتظرشونه "
تا بسته بعدی خدا نگهدار