گفتگو با مرتضی بهرامی فیلمساز،و طنازترین مجری جوان و خوش آتیه آب پخشی
آفتاب آب پخش،این بار به سراغ یکی دیگر جوانان موفق شهرمان رفته ایم تا در رابطه با فعالیتها و موفقیت هایشان گفتگویی صمیمانه داشته باشیم
با سلام خدمت شما جناب مرتضی بهرامی فرزند هنرمند آبپخش حالتون چطوره؟
سلام خدمت شما دوست گرامی ام و خبرگزاری وزین آفتاب آبپخش که این نام همیشه یک تصویر ذهنی برایم میسازه که شهر من میدرخشد از نور امیدوارم چنین بادا.
همچنین عرض ادب دارم خدمت خوانندگانتان و مردم عزیز آبپخش سال جدید و نو بهار را هم پیشاپیش محضر شما و آبپخش وندان تبریک و شادباش ویژه عرض میکنم.
از آخرین مصاحبه شما با سایت خبری ما تقریبا هفت سال میگذره،این هفت سال چه خبر؟
بله سال نود و سه بود بیاد دارم اونموقع مشغول بازی و دستیار کارگردانی در فیلم سینمایی نه و پنج دقیقه بودم که تماس گرفتید و صحبت کردیم.اونموقع من خب در اجرای تلویزیونی و صحنه ای بسیار کم تجربه بودم و مسیرم را در اجرا و تهیه کنندگی پیدا نکرده بودم و خیلی سخت پیش میرفت ولی در فیلمسازی تقریبا تکلیفم مشخص بود.
امروز بعد از گذشت هفت سال در اجرا شناخته شده هستم و اتفاقات بسیار خوبی برایم رخ داده که شرایطم در شغلی که دارم و عاشقانه دوستش دارم ایده آل تر کرده.در این هفت سال که خدمت سربازی ام رو هم شامل میشه خدا رو شکر رو به جلو بودم و درجا نزدم.
این رو به جلو بودن رو چگونه توصیف میکنی؟
ببینید در هنر راه های مختلفی هست که به ایده آل ذهنیت و تصویری که از موفقیت داری برسید.در واقع برای مطرح شدن همان قانون های پرسونال برند هست.دیده شدن و چگونه دیده شدن.
دیده شدن بر خلاف تصورات خیلی ها بسیار راحته اما چگونه دیده شدن سخت و زمان بر.
من اگر میگویم تکرار نکردم این است که تا به امروز با زور خودم اومدم و هیچ حمایتی نشدم و وابسته نبودم.به خودم میبالم که وابسته نیستم و کاملا مستقل و با اندیشه ای آزاد بدون هیچگونه حمایت شخصی یا سیستمی به اینجایی ک هستم رسیدم و با آثاری که خلق کردم تاثیرگذار بودم و تاثیرش رو دیدم مسیری که انتخاب کردم همراه و همصدا با مردم است.شما یک کلمه غیر ازین از من نخواهید شنید.من از دل مردمم .در جامعه ای که شایسته سالاری نیست اثرکذار بودن جنم میخواهد.موفقیت را لذت بردن از مسیری که گام برمیداری میدانم و این ماجراجویی را دوست دارم.
توی اجرا هم جنجالی شدی و الان میتونیم بگیم جنجالی ترین مجری استان بوشهری که بعد از گذشت یکسال و نیم هنوز برنامه ای ک ساختی مورد توجه مردم قرار گرفت و بسیار سر و صدا کرد.از حاشیه های اون کار برامون بگو.
من همه ی اینها رو لطف خدا میدونم.
در مورد اون کار و اون شش قسمت اولی که من ساختم تقریبا در مصاحبه ای که با خبرگزاری های معتبر کشور داشتم شفاف سازی کردم.
خوشحالم که هنوزم اون کار مورد توجه مردم قرار گرفت همین برایم کافیست. و انرژی میگیرم از اینکه مردم وقتی به من میرسند در مورد اون کار خاص حرف میزنند و سپس آثار دگرم رو تمجید و گاها نقد میکنند.این برایم لذتبخش است که تولید محتواهایی که میکنم در کانون توجه مردم است
آیا این چیزی جز تاثیرگذاری است؟
قبل از کرونا کلاس های فن بیان و سخنوری خیلی باب شده شما شاید تنها مجری میبودید که وارد این حیطه نشدید.دلیل خاصی داشت؟
بله .شوربختانه این اتفاق افتاده است.اول بگویم که خیلی از اساتید مجرب هستند که سواد لازم،مدارک عالیه دانشگاهی،رتبه عالی،جریان ساز حوزه ارتباطات ،تاثیرگذار در جامع پیرامون خود،در این باره قلم زده اند و صاحب نظر هستند و در این حوزه فعالیت میکنند،دانشگاه های معتبر تدریس میکنند و موفق هستند.به احترام این مدرسین باید تمام قد ایستاد و موافق برگزاری کلاسها هستم و شاگردی اشان را میکنم.
من در دانشگاه فیلمسازی خوندم و تقریبا از سال ۱۳۹۶ تا الان به صورت آزاد علوم ارتباطات اجتماعی و رسانه خواندم و رزومه خوب و قابل دفاع و آبرومندانه ای دارم.
و کاری را که دارم انجام میدهم را میدانم و آگاهم.
متاسفانه درتمام کشور این کلاسها باب شده و لوس شده و هر که زره رسیده با سرچ در گوگل و خواندن دو سه تا کتاب خود را مدرس این حوزه معرفی میکند .من این کلاسها را بسیار پوچ میبینم و دکانی میبینم که به بچه های مردم توهم میفروشند.
چون من سرفصل های تدریس این مدرسین و جزواتشان را مطالعه کرده ام و با قدری تامل میفهمم که از کاری که دارند انجام میدهند درک صحیحی ندارد.من دوست ندارم در چنین جماعتی باشم چون من حرفه ام اجراست و میدانم کجا بایستم و چکار کنم.من مسیر خودم را دارم و یقینا توی این مسیر مثل گرسنه ای نخواهم بود که به سفره رنگینی برسد و هرچه در سفره است را بخورد چون عاقبتش ترکیدن است چون سواد رسانه ای میدانم و امروز در اجرا تکلیفم با خودم مشخص است.
این بلبشو که راه افتاده شک نکنید از بی سوادی و نا آگاهی نشات میگیرد و میل به دیده شدن چون هیچ کدام درصدی از سواد این کار را ندارند.بقول فرزاد جمشیدی:استادم نیستی ببینی که دارند از روی گوشی اجرا
یاد بچه های مردم میدهند.من دوست ندارم به این داستان ورود کنم. یک بار دیگر در اینجا میگویم اجرا به معنای واقعی بسیار سخت است وقتی حرفه ای پیش برید و علمش را داشته باشی از دم دستی کردنش و آسان جلوه دادنش دلم میسوزد این حرفه مظلوم است.
سواد رسانه ای رو چقد مهم میدونید؟
با یک جمله از مارشال مک لوهان نظریه پرداز این حوزه جواب این سوال را میدهم. ایشان گفته اند:بی سوادان آینده کسانی نیستند که خواندن و نوشتن بلد نباشند بلکه کسانی هستند که سواد رسانه ای ندارند. برای یک جامعه توسعه یافته بسیار حیاتی است.
در سینما هم فعالیت دارید یا صرفا رسانه؟
نه من سینما فعالیت دارم و مدام هم کار میکنم ولی اجرا را هزار برابر بیشتر دوس دارم سینما علاقه دوم من است ولی در اجراهایم خیلی از علم سینما بهره برده ام و بهش مدیونم.
تاثیر گذارترین آدم زندگی ات را چه کسی میدانی؟
من در حوزه اجرا و گویندگی یقینا دکتر ملکی نیا تاثیرگذارترین شخص زندگی من بوده که مسیر زندگی من رو عوض کرده ایشان مدرک دکترای علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی تهران،معتبرترین دانشگاه ارتباطات کشور هستند و من سعادت دوستی و شاگردی ایشان را داشتم و به نکویی از ایشان همیشه یاد میکنم.
کار جدید در دست تهیه دارید؟
بله یک ویژه برنامه برای نوروز ۱۴۰۰ آماده پخش دارم و چند پروژه فیلم کوتاه هستند که انجام شده و منتظر خروجی کار هستیم.مستند اولین ها به تهیه کنندگی بهزاد بویری مشغول ضبط هستیم و یک مستند در حال مجوز برای ساخت هستم.
دغدغه امروز شما به عنوان یک رسانه چی چه چیزی است؟
شاید اصلی ترین دغدغه من این باشد که جامعه شایسته سالاری نداریم و روابط و پارتی و پول حرف اول را میزند خب این روند تنش زاست و یک رسانه را میتواند به انزوا ببرد که برده است.و در کارم واقعا دلبستگی اصلی و تمام دغدغه ام حفظ آیین ها،فرهنگ ها و آداب و رسوم است،حفظ گویش است.در یک کلام حفظ ارزش هاست.
شما ببینید امروزه متاسفانه ارزش ها بی ارزش شده اند و بی ارزش ها ارزشمند این دگرگونی باعث شده که نگاه ما به جهان و زندگی و اجتماع عوض شود.
یکی از دغدغه های من این است که بچه های ما مشاهیر کشور شاعران بزرگ اندیشمندان و فیلسوفان و متفکران و اندیشمندان ایران را نمیشناسند.برای اینکار یک چیزهایی در سر دارمامیدوارم این دغدغه ها روزی جامه عمل بپوشانم گرچه بخش قابل توجهی را انجام داده ام.
دغدغه های دیگری هم دارم که بماند برای مصاحبه های بعدی.....
کرونا و اجرا:
متاسفانه اولین جامعه ای که از کرونا ضربه خورد خانواده هنرمندان صحنه ای ایران در مشاغل مختلف بود.متاسفانه همان روزهای اول برنامه ها را کنسل کردند و هیچ آلترناتیوی هم معرفی نکردند و انگار هنرمندانی که اینهمه سال بار نشاط اجتماعی جامعه را بردوش داشتند برایشان مهم نبود تا به امروز هم خبری نیست.
من بشدت دلتنگ صحنه هستم و دلم برایش تنگ و لک زده است.صحنه و اجرا را عاشقانه دوست دارم و این فاصله خیلی ضربه مهلکی به من بود گرچه جلوی دوربین بودم
ولی همنفس با مردم و برای نردم و رو در روی مردم یک لذت غیر قابل وصف دارد.
من برای دیده شدن اجرا نمیکنم من بخاطر عشق قلبی ام پا رو صحنه میگذارم و سخن میگویم.و خوشحالم که مخاطبانم در پایان هر برنامه انرژی مثبت شان را برایمان میفرستند.
حرف پایانی:
تشکر میکنم از شما و ممنونم که بیاد من بودید.مثل تمام اجراهایم بقول سهراب:وسیع باش و تنها و سربه زیر و سخت.ارادتمند و نقطه سر خط.